ای عمر خویش کرده به بیهودگی یله


خشنود بندگان و خداوند با گله

ای خویشتن به جامهٔ نیکو فریفته


وندر زیان همیشه تو را بانگ و مشغله

زان جامه یاد کن که بپوشی به روز مرگ


کاو را نه بادبان و نه گوی و انگله